به گزارش مجله خبری نگار، حملات تروریستی در ۱۱ سپتامبر به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک با به جای گذاشتن بیش از ۳ هزار کشته بی تردید مرگبارترین واقعه تروریستی در خاک ایالات متحده آمریکا بود. لیکن، این واقعه بیشتر از آنکه خانوادههای آمریکایی را داغدار کند و حس غرور و یکپارچگی ملت آمریکا را جریحهدار سازد، دارای پیامدهای ناگوار برای دیگر ملتها بود.
در قسمت جدید برنامه «پروندههای پنهان» شبکه پرستیوی، مرضیه هاشمی مجری برنامه به مرور اتفاقات تلخ مناقشاتی میپردازد که رهبران آمریکا پیرو ماجرای ۱۱ سپتامبر به بهانه مبارزه با تروریسم و به هدف پیکربندی مجدد راهبرد خارجی و امنیتی آمریکا و نیز تسلط هرچه بیشتر این کشور بر منابع نفتی و مسیرهای انتقال آزاد انرژی، در نقاط مختلف جهان به راه انداختند.
انتصاب «پُل برِمِر» به عنوان رئیس اجرایی ائتلاف موقت عراق گواه آشکار بر این مدعاست. وی در دوران تصدیگری خود احکام حکومتی بیشماری را صادر کرد که از میان مهمترین آنها میتوان به فرمان انحلال ارتش عراق، تغییر قانون اساسی آن کشور در راستای تأمین منافع واشنگتن و ممنوعیت مشارکت احزاب سیاسی مخالف آمریکا در انتخابات عراق اشاره کرد.
انتصاب برِمِر درواقع مقدمهای بود برای تحمیل نظام نئولیبرالیسم بر عراق و چپاول ثروت ملی این کشور توسط اشغالگران و پیمانکاران طرف قراردادی که شمارشان هر از گاهی از تعداد پرسنل رسمی نیروهای مسلح آمریکا در عراق پیشی میگرفت و در خدمت شرکتهایی بودند که سهامشان اساساً به سیاستمداران ارشد و بزرگ سرمایهداران آمریکایی، از جمله ۵۱ نماینده کنگره این کشور، تعلق داشت.
شرکتهایی مانند «لاکهید مارتین» (با فروشی بالغ بر ۴۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار و سود ناخالصی معادل ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار)، «بوئینگ» (با فروشی بالغ بر ۶۸ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار و سود ناخالصی معادل ۴ میلیارد دلار)، «جنرال دینامیکس» (با فروشی بالغ بر ۳۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار و سود ناخالصی معادل ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار)، «نورثروپ گرومن» (با فروشی بالغ بر ۲۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار و سود ناخالصی معادل ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)، «ریثیان تکنولوجیز»، «هیوز ایرکرافت» و مکدانل داگلاس» با کل بودجهای بالغ بر ۴۸۰ میلیارد دلار که از محل اعتبارات تخصیصی پنتاگون به پیمانکاران دفاعی تأمیین گردید. مبلغ یادشده جدای هزینه ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری است که از سال ۲۰۰۱ توسط بخش دفاعی صرف لابی گری جهت متقاعد کردن نمایندگان کنگره شد.
یک ماه بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر، یعنی در ۷ اکتبر ۲۰۰۱، مسیر روابط آمریکا با خاورمیانه تغییر یافت. در این روز، ارتش آمریکا با همراهی نیروهای نظامی انگلستان طی عملیاتی، از هوا و زمین به افغانستان تحت حاکمیت طالبان یورش برد. تهاجمی که بعدها با پیوستن نیروهای ائتلاف شمال به مهلکه، ابعاد تازه تری به خود گرفت و مرگ ۲۴۰ هزار غیر نظامی افغانستانی را به عنوان قربانیان مستقیم مداخله نظامی آمریکا در افغانستان رقم زد.
اما حکایت به همین جا ختم نشد و در ۱۹ مارس ۲۰۰۳، به بهانه واهی مبارزه با تسلیحات کشتار جمعی عراق، جنگ علیه تروریسم با اشغال نظامی عراق توسط ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا پیگیری شد. در جریان این اشغالگری وحشیانه که به مرگ بیش از ۳۰۰ هزار زن و مرد و کودک بی گناه عراقی انجامید، زیرساختهای عراق به کلی ویران شد. طبق گزارش تکان دهنده پروژه «هزینههای جنگ»، تا سال ۲۰۲۱، دست کم ۹۰۰ هزار نفر در جهان در پی جنگ توهمی آمریکا علیه ترور جان خود را از دست داده و کماکان متجاوز از ۸۰ کشور جهان به همین بهانه واهی آماج عملیات گاه و بیگاه آمریکائیان قرار دارد.
میهمانان مرضیه هاشمی، مجری «پروندههای پنهان» پرستیوی در این برنامه، «اسکات ریتِر» - افسر سابق یگان ضد جاسوسی تفنگداران دریایی آمریکا و عضو ارشد کمیسیون ویژه سازمان ملل برای بازرسی از تسلیحات نظامی عراق طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ – و «دکتر رانجیت برار» - تحلیلگر سیاسی، روزنامهنویس، سخنران و نویسنده کتاب «مسیر بریتانیا به سمت سوسیالیسم» بودند.
ریتر که در سال ۱۹۹۸ از عضویت در کمیسیون مزبور کنارهگیری کرد و در مقام یک افشاگر ادعاهای دروغین دولت جرج بوش درباره تسلیحات کشتار جمعی عراق را به چالش کشید، در بیان دیدگاه خود پیرامون مقوله «جنگ با ترور» گفت: آمریکائیان هرگز خواهان وقوع حوادث تروریستی یازده سپتامبر در خاک خود نبودند و بر همین اساس بود که اکثر قریب به اتفاق کشورها با محکوم کردن این اقدامات خرابکارانه، عملاً با ملت و دولت آمریکا همدردی کردند. لیکن، این ابراز همدردی به مثابه تمایل آنها به تبعیت کورکورانه از اقدامات تلافیجویانه آمریکا علیه مردم بیگناه در نقاط مختلف جهان نبود. وی ضمن محکوم کردن اقدام خشن آمریکا به بهانه مبارزه با القاعده به رهبری عثامه بن لادن، آنرا ترفندی سلطه جویانه برای استیلا بر منطقه خاورمیانه و در نهایت جهان دانست.
ریتر همچنین عنوان کرد که طرح حمله به عراق مبتنی بر سناریوی از پیش برنامه ریزی شده پنتاگون با پشتیبانی سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) بود. به زعم وی، جنگ آمریکا علیه عراق هنوز پایان نپذیرفته و بی ثباتی که امروز در عرصه سیاسی در عراق شاهدیم نتیجه مستقیم دخالتهای واشنگتن در امور داخلی این کشور است.
این افسر سابق یگان ضد جاسوسی تفنگداران دریایی آمریکا، از وقایع تروریستی یازده سپتامبر به عنوان شتاب دهنده طرح آمریکا برای اشغال عراق یاد کرد و افزود: همه چیز با اعمال قانون» براندازی» توسط کابینه بیل کلینتون در سال ۱۹۹۸ آغاز شد. قانونی که براندازی دولتها در کشورهای مختلف جهان را به اولویت سیاست خارجی آمریکا تبدیل کرد و جنگ با عراق را صرفنظر از وقوع یا عدم وقوع حملات یازده سپتامبر، برای آمریکا اجتناب ناپذیر ساخت.
در اینکه چه کسی یا کسانی مستقیماً از این مناقشه خونین سود بردند، اسکات ریتر به پرس تی وی گفت: حذف صدام اولین و آخرین امتیازی بود که در آغاز این جنگ عاید شد و وجهه از دست رفته آمریکا در آن مقطع از زمان را بطور نسبی نزد افکار عمومی جهان بهبود بخشید.
ریتر آمریکا را بازنده بلامنازع این جنگ اعلام کرد و گفت: مردم عراق نه تنها در برابر اشغالگری آمریکا سر تسلیم فرود نیاوردند، بلکه از آمریکا به عنوان نماد منفورترین نظام دمکراسی در جهان یاد کردند و از آن بیزاری جستند. به باور اسکات ریتر، اشغال نامثمر و مذبوحانه عراق باعث نابودی وجهه ایالات متحده در جهان شد.
در ادامه، دکتر رانجیت برار که ۳۰ سال سابقه فعالیت در نهضت ضد جنگ انگلیس را در کارنامه خود دارد، ضمن تأکید بر سناریوی از پیش طراحی شده آمریکا برای حمله به عراق، آغاز اشغال این کشور را از زمان بوش پدر عنوان کرد و افزود: همانطور که از صحبتهای صریح مَدلین آلبرایت – وزیر خارجه وقت آمریکا – کاملاً مشهود است، هدف از اعمال تحریمهای چند لایه و ظالمانه علیه مردم عراق در زمان ریاست جمهوری صدام و اجرای برنامه «نفت در برابر غذا» پیرو صدور قطعنامه ۹۸۶ شورای امنیت سازمان ملل در آوریل ۱۹۹۵، تضعیف این کشور در راستای طرح اشغال گری بود. اقداماتی که به قیمت از دست رفتن جان نیم میلیون کودک عراقی در اثر سوء تغذیه و امراض مرتبط با آن تمام شد. وی در همین ارتباط اشارهای داشت به هشدار «رمزی کلارک» - دادستان کل سابق آمریکا – در آستانه حمله نظامی آمریکا به عراق.
دکتر رانجیت، حمله همزمان به برجهای دوقلو، مقر پنتاگون و کاخ سفید را بهانهای برای به اجرا گذاشتن سیاستهای جنایتکارانه واشنگتن با عنوان جعلی «جنگ علیه تروریسم» نامید و مدعی شد که وقایع یازده سپتامبر خوراک لازم را برای توجیه لشکرکشیهای بعدی پنتاگون در اختیار رسانههای جمعی وابسته به هیئت حاکمه آمریکا گذاشت.
به گفته این فعال سیاسی، زمینهسازیهایی از این دست جزو لاینفک تاریخ آمریکا از سال ۱۸۴۷ به بعد محسوب میشود، یعنی از زمان روی کار آمدن دکترینی که سلطه آمریکا بر نیم کره غربی شامل آمریکای لاتین را حق مسلم ایالات متحده آمریکا دانست. وی همچنین، اقدامات پسا یازده سپتامبر را ادامه راهبرد یکجانبه گرایانه سیاستمداران کاخ سفید در دوران تصدی گری ریگان و در راستای برقراری نظام تک قطبی در جهان متعاقب فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برشمرد.
به زعم دکتر رانجیت برار، امپراطوری آمریکا اساساً بر پایه نسل کشی بنا شده و این کشور قادر نیست یک روز بدون جنگ و خونریزی سر کند. وی تصریح کرد که آمریکا فقط از طریق تاراج مستقیم ذخایر انرژی عراق بود که توانست هزینههای دفاعی خود به ارزش صدها هزار تریلیون دلار را تأمین کند و این میسر نمیشد مگر بواسطه ساقط شدن رژیم دست نشانده صدام حسین. رژیمی که قصد داشت از طریق تحکیم روابط با اوپک، از باج دادن به اربابان آمریکایی خود طفره رود.
دکتر رانجیت بودجه دفاعی سالانه ایالات متحده آمریکا به ارزش ۸۵۰ میلیارد دلار را که بخشی از آن توسط مالیات دهندگان آمریکایی تأمین میشود، برای رفع بسیاری از معضلات جهان در عرصه بهداشت و مسکن و غذا کافی خواند و گفت: متأسفانه آمریکا ترجیح میدهد زیر چتر ناتو، این مبالغ را به بهانه اشاعه دموکراسی در جهان صرف جنگ و سلطهگری کند تا عمران و آبادانی.
برخلاف تبلیغات رسانههای جمعی غرب، قربانیان اصلی تراژدی حزنانگیز یازده سپتامبر را آمریکاییها تشکیل ندادند. قربانیان این واقعه و پیامدهای آن عراقیهای بیگناهی بودند که جان و مال و ناموشان مورد تعرض ائتلاف اشغالگر بینالمللی به رهبری آمریکا قرار گرفت، بیآنکه هیچ غرامت دریافت کنند. از مردانی که ناجوانمردانه تحقیر شدند تا زنانی که امنیتشان به مخاطره افتاد و کودکانی که به رغم گذشت بیش از دو دهه از جنگ، به علت کاربرد سلاحهای حاوی اورانیم غنی شده توسط نظامیان آمریکا، ناقص الخلقه به دنیا میآیند.